۱۳۹۳ فروردین ۳۰, شنبه

بیانیه ۱۰۰



ضرب و شتم، انتقال به انفرادی و هر گونه ضدیت

با زندانیان بند ۳۵۰ را به شدت محکوم می کنیم!!!

بیاید متحدانه و گسترده خواهان شناسایی و محاکمه آمرین و عاملین جنایت در بند ۳۵۰ اوین باشیم!


در تاریخ ۲۸ فروردین ۱۳۹۳ زندانیان سیاسی و کارگری بند ۳۵۰ اوین به طور ددمنشانه‌ای مورد ضرب و شتم قرار گرفتند. غلامحسین اسماعیلی رئیس سازمان زندان‌ها یکی از جنایت‌کاران اصلی نیز  اراجیفی در جهت تکذیب ضرب و شتم زندانیان که به هیچ عنوان پنهان کردنی نیست بافته است. البته تکذیب کردن حقایق و راست جلوه دادن دروغ‌ها، منش دیرینه‌ی جمهوری اسلامی است، اما آن‌چه از گفته‌های اسماعیلی جنایت‌کار باید مورد توجه واقع شود این است که گفته است این یک بازرسی معمولی بوده است. در حالی که با توجه به جو و فضای ضرب و شتم صورت گرفته، افراد حاضر و ناظر بر ضرب و شتم، هم‌چنین حاصل و ادامه و پنهان کردن آن باضافه کارهای صورت گرفته در حین ضرب و شتم و پس از آن که همگی نشان از سازمان‌یافتگی دارند و باضافه ترکیب افراد شرکت کننده در ضرب و شتم که عبارت بودند از لباش شخصی‌ها با ماسک و عینک آفتابی در جایی که هر گز آفتاب نمی‌بیند، ماموران سازمان زندان‌ها ، گارد ویژه، اعضای سپاه پاسداران و ادراه اطلاعات و اطلاعات سپاه و... هم‌چنین زیر نظر و مقابل چشمان تعدادی از مقامات عالی‌رتبه‌ از قوه قضاییه، وزارت اطلاعات، سپاه پاسداران و سازمان زندان‌ها بخصوص این‌که در حین بازرسی و ضرب و شتم فیلم‌برداری و عکس‌برداری توسط لباس شخصی‌ها یعنی سربازان گمنام امام زمان نیز بی‌وقفه ادامه داشته است، مثل اینکه فیلم‌نامه‌ای قبلا نوشته شده و در صحنه حضور دارند و فیلم مورد نظر و مقدمات آن را ضبط و ربط می کنند و البته پارامتر مهم دیگر اینکه بررسی وسایل زندانیان به صورت فله‌ای بوده است یعنی در واقع بازرسی بهانه‌ای برای ایجاد جوی برای شروع ضرب و شتم بوده است.

مبارزه و مقاومت زندانیان علیه اعمال ضدانسانی و فاشیستی حکومت اسلامی از دهه شصت بی وقفه ادامه دارد اما مبارزات و مقاومت در دهه شصت بازتاب بیرونی‌اش بسیار کم و محدود بوده و کمتر مورد حمایت  داخلی و جهانی قرار می گرفت اما توسط زندانیان با تمام قوا و بی وقفه در جریان بود. پس از کشتار ۶۷ مبارزه بسیار کمتر شده بود در اواخر دهه هفتاد بر اثر رشد مبارزات علیه حکومت ضد انسانی نظام اسلامی، تعداد زندانیان سیاسی رو به افزایش نهاد، از طرفی بنا به علل مختلف شکاف‌های بزرگی در حکومت بخصوص در پلیس سیاسی بوجود آمد و هماهنگ با آنها مبارزه زندانیان سیاسی هر روز ابعاد تازه و گسترده به خود گرفت و بعضا اعتراضات زندانیان به شورش ختم شد، در سال ۸۸ و پس از آن کمیت زندانیان سیاسی افزایش زیادی یافت و شکاف‌های جدیدی نیز در نظام و پایه اصلی سرکوبگریش، پلیس سیاسی ایجاد شد. مشروعیت داخلی و جهانی نظام اسلامی باز هم کمتر و کمتر شد، مبارزه زندانیان گسترده‌تر و اشکال مختلف از جمله اعتصابات غذای انفرادی و دسته جمعی، نوشتن نامه و طومار، نوشتن شکایت‌ها، دادن گزارش، صدور بیانیه‌ها و نامه‌های جمعی رو به عموم جامعه‌ی ایرانی و جهانی و همچنین حمایت از زندانیان و مخالفت با اعدام‌ها در ابعاد جهانی و داخلی به شکل  یک کارزار جهانی تبدیل شده رو به گسترش نهاده است.
در رابطه با مقاومت و مبارزات زندانیان، گوهر دشت و اوین تبدیل به ثقل و مرکزیت مبارزات زندانیان شده اند به شکلی که این دو زندان در مقابل هر اتفاقی در درون زندانها یا بیرون از آنها و همچنین در تمامی مناسبت‌ها بدون شک اعلام حمایت، نظر و یا گزارش می کنند. زمینه این موضوع را نظام اسلامی ندانسته دامن زده بود و با مجتمع کردن زندانیان مقاوم در این دو زندان بخصوص زندان گوهر دشت آن‌ها را به ثقل اعتراضات زندانیان به بی عدالتی، بی قانونی و قانون شکنی تبدیل کرده بود. موضوع برای جمهوری اسلامی زمانی به وضوح لمس شد که حدود هشت ماه قبل در سالن ۱۲ گوهردشت ماموران جنایت‌کارش در هماهنگی با برخی از زندانیان طرفدار و حافظ جمهوری اسلامی نتوانستند در انتخابات زندانیان نمایندگان مورد نظر خود را به زندانیان سالن ۱۲ تحمیل نمایند در نتیجه زندانیان سالن ۱۲ در یک مبارزه دسته جمعی موفق شدند ۳ نفر از مقاومترین و مبارزترین افراد را از بین خود به عنوان نماینده شورای زندانیان سالن ۱۲ انتخاب کنند و به دنبال آن مبارزه جمعی از طریق تشکیل مجمع‌های عمومی و نامه‌های دسته جمعی، اعتراضات گروهی، اعتصابات گروهی در یک کلام مبارزه متشکل ارتقا یافته دیده شد، نمایندگان انتخاب شده عبارت بودند شاهرخ زمانی، سمکو خلقتی و خالد حردانی (برخورد مشخص با برنامه دقیق ماموران با سمکو خلقتی که در حین ضرب و شتم زندانیان در اوین موقع عبور از تونل لباس‌های او را از تنش در می‌آورند و بشدت او را می‌زنند، همچنین اذیت و آزار شاهرخ زمانی که هنوز ادامه دارد اثبات کننده این است که جمهوری اسلامی از مبارزه متشکل وحشت دارد و برای خفه کردن مبارزه سالن ۱۲ طرح و برنامه‌هایی در دست اجرا دارد) مبارزه منظم و دسته جمعی این سه نماینده و پشتیبانی بقیه زندانیان چنان گسترده شده و اوج گرفت که مبارزه و مقاومت در زندانها به یک پارامتر تعیین کننده تبدیل شد و همکاری و اعلام حمایت‌ها از طرف زندانیان سالن ۱۲ و دیگر زندانها به یک کار روتین و عادی تبدیل شد (دائما از اعتراضات گوهردشت، اوین و تبریز و دیگر زندانها بالعکس حمایت کردند.) این موضوع برای جمهوری اسلامی به یک خطر روزمره و برای مردم به یک روزنه‌ای جهت ارتقا مبارزات تبدیل شد و تا آنجا پیش رفت که روزی نبود در زندان گوهردشت نسبت به موضوعی اعتراض نشود، موضوعاتی مانند دستگاه‌های پارازیت‌انداز، کتابخانه، شکنجه و کشته شدن زندانیان، مخالفت با اعدام، نداشتن آبگرم، بهداری، ملاقات‌های حضوری، مرخصی و ... هر روز یک یا چند مطالبه مطرح بود و هر روز مبارزه بی‌وقفه شدت می یافت. در مقابل ماموران جمهوری اسلامی هر روز ترفندی به کار می‌بردند تا این مبارزه متشکل را بشکنند و به سکوت بکشانند، تا اینکه مقاومت زندانیان با موضوع کتابخانه به صورت انفجاری مطرح شد و در پی آن موضوع بیماری و عدم مداوای دراویش گنابادی بنزینی بود روی شعله های مبارزات متشکل زندانیان، که به خیابانها کشیده شد، در مقابل ماموران اداره اطلاعات، سازمان زندانها ، قوه قضائیه در هماهنگی با برخی از زندانیان سالن ۱۲ که طرفدار جمهوری اسلامی هستند و برای مقابله با نمایندگان شورای زندانیان حدود چهار ماه پیش طورماری با این مضمون که ما را از زندانیان ضد انقلاب جدا کنید امضا کرده به ماموران تقدیم کرده بودند بهانه قرار دادند و طبق تحلیل اداره اطلاعات که اگر سه نماینده انتخاب شده را از هم و سالن ۱۲ جدا کنند می توانند اعتراضات را از بین برده یا کنترل نمایند سمکو خلقتی را به زندان اوین منتقل کردند و چند روز بعد شاهرخ زمانی یکی دیگر از اعضای شورای فوق را به قزلحصار تبعید کردند در نتیجه خالد حردانی تنها ماند، اما اعتصاب غذای شاهرخ زمانی و حمایت‌های گسترده زندانیان در گوهر دشت، اوین و زندان تبریز و همچنین حمایت های گسترده و مداوم در ایران و در سطح جهانی از اعتراض شاهرخ که همچنان ادامه دارد باعث شد تمامی ترفند های ماموران نقش برآب شود. در این رابطه حمایت‌های گسترده باعث گردید مبارزه و مقاومت از چهار چوب زندانها و رابطه محدود آنها با هم خارج شده و در سطح جنبش کارگری سپس در سطح کل ایران و بعد از آن در سطح جهانی  طرح و گسترش یابد، در نتیجه جمهوری اسلامی مجبور شد یک قدم عقب نشینی کند و شاهرخ زمانی را به گوهردشت بر گرداند اما در همین حال دست به دیوانگی زده است قصد دارد اجازه ندهد زندانیان دیگر از این عقب نشینی و این پیروزی تکرار شدنی استفاده کنند به همین دلیل ضمن اینکه هنوز شاهرخ زمانی را بشدت تحت فشار قرار داده است تا این عقب نشینی برای زندانیان پیروزی محسوب نشود و برای اینکه چنین مبارزه ای به یک رویه تبدیل نگردد نقشه‌ی از قبل طراحی شده خود را در زندان اوین که مستعد تکرار این مبارزات است به اجرا گذاشته است و با چنان شقاوتی زندانیان را مورد ضرب و شتم قرار دادند تا از یک طرف انتقام گرفته باشند و از طرف دیگر از تبدیل شدن اوین به کانون دیگر زلزله جلو گیری کرده و امکانات آن را در نطفه خفه کنند. در این سر کوب  سازمان‌یافته که هنوز تمام نشده و در حال اجرا است بدون شک از فیلم و عکس‌های گرفته شده قصد استفاده‌های تبلیغی و پرونده‌سازی و فریب‌کاری‌ دارند تا ضمن جلو گیری از ادامه عقب‌نشینی با سناریوهایی ضمن تحت‌الشعاع قرار دادن  تاثیرات آن را نیز محو کنند و همچنین چنگ و دندانی نیز به زندانیان نشان داده باشند تا بقیه هوس مبارزه و مقاومت آنچنانی نکنند.
ما حدود ۱۵ ماه قبل طی بیانیه‌ای اعلام کردیم  مبارزه در زندانها پتانسیل تبدیل شدن به یک جنبش آزادیخواهانه گسترده و در سطح ملی را دارد و امروز می گوییم مبارزه در زندانها به یکی از پایه های اساسی مبارزات مردم علیه جمهوری اسلامی تبدیل شده است و در بیانیه ۹۹ نوشتیم : "در مبارزه با جمهوری اسلامی سنگر جدیدی باز شده است" باید از این سنگر جدید و یکی از پایه های مبارزاتی که اکنون در دست داریم با تمام توان و قدرت دفاع کنیم. برخورد ددمنشانه ماموران جمهوری اسلامی با زندانیان بند ۳۵۰ اوین ثابت می کند که واقعا سنگر بزرگ و مهمی پیش روی ما گسترده است با توجه به اینکه مخالفت با اعدام‌ها و حمایت‌های داخلی و جهانی از زندانیان طی ساهای اخیر و همچنین  طی ۴۰ روز گذشته به خاطر حمایت های گسترده جهانی از مقاومت شاهرخ زمانی و طی سه روز گذشته به خاطر انتشار اخبار سرکوب ددمنشانه در بند ۳۵۰ اوین این سنگر مبارزه و مقاومت به عنوان یک مقوله ملی و جهانی شناخته شده است برای موفقیت های بعدی و وادار کردن جمهوری اسلامی به عقب نشینی های بعدی باید از شاهرخ زمانی و بخصوص بعد جدید مبارزه یعنی اعتراض  همزمان به سرکوب زندانیان بند ۳۵۰ گسترده‌تر و متحدانه‌تر در سطح ملی و جهانی اقدام کنیم. هر دو موضوع بخاطر داشتن دشمن مشترک و جایگاه ثابت و همبسته به هم از جمله از اعتصاب و مقاومت شاهرخ که همچنان ادامه دارد زندانیان اوین بارها اعلام حمایت کردند، زندانیان تبریز اعلام حمایت کردند، بهنام ابراهیم زاده چند روز قبل از آن که مورد ضرب و شتم قرار بگیرد در حمایت از شاهرخ زمانی در اعتصاب غذا بوده است و هم اکنون تعدادی از زندانیان سالن ۱۲ گوهردشت در دفاع از شاهرخ زمانی در اعتصاب غذا بسر می برند با توجه به چنین همبستگی و در هم تنیدگی مبارزاتی که در زندانها در جریان هستند را نمی‌توان از هم جدا کرد در نتیجه دفاع از حقوق زندانیان در مرحله اول از کانال اعتراض به سر کوب زندانیان بند ۳۵۰ اوین و حمایت از مقاومت، مخالفت با احکام اعدام و حمایت از مبارزه شاهرخ زمانی می تواند گسترده شده به دیگر موضوعات زندانها گسترش یابد.

مردم آزادیخواه، کارگران، دانشجویان، زنان و جوانان:

باید در هماهنگی گسترده و متحدانه در سطح ملی و جهانی در جهت حفظ سنگر جدید و ارتقا آن با تمام توان از روابط داخلی و جهانی خود  استفاده کرده جمهوری اسلامی را به عقب‌نشینی عادت بدهیم، در این جهت می‌توانیم از مناسبت‌های پیش رو مانند روز جهانی کارگر و نشست سالانه سازمان جهانی کار و...  استفاده کرده دفاع از زندانیان را به یک کارزار ملی و جهانی تبدیل کنیم. در این جهت موضوع ضرب و شتم زندانیان بند ۳۵۰ اوین و اعتصاب غذای شاهرخ زمانی، مقابله با حکم های اعدام و ...  را می توانیم به پرچمی برای مبارزه و ابزاری اتحاد میان خانواده زندانیان، تشکل های کارگری، زنان و دانشجویان و معلمان، نهادهای اجتماعی داخلی و جهانی، احزاب و سازمانهای انقلابی تبدیل کنیم.
گذشته را فراموش نکنیم، اگر از سنگر مبارزه زندانیان دفاع تمام عیار نکنیم با توجه به طرحی که جنایت کاران جمهوری اسلامی با ضرب و شتم زندانیان بند ۳۵۰ اوین شروع کرده  است و بدون شک به بقیه زندانها نیز گسترش خواهد داد این سنگر را ازدست ما و زندانیان خارج کرده دو باره در زندانها تاخت و تاز خواهد نمود و همه ی زندانیان را وادار به سکوت خواهد کرد .اکنون مبارزه در سنگر زندانها دو راه بیشتر ندارد:

یا عقب‌نشینی جمهوری اسلامی
و یا شکست ما،
راه سومی وجود ندارد

پیش به سوی اتحاد بیش‌تر برای فشار بیش‌تر
پیش به سوی اعتراضات گسترده‌تر با شعار
کارگر زندانی، زندانی سیاسی آزاد باید گردد
کمیته حمایت از شاهرخ زمانی

freeshahrookh@gmail.com

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر