۱۳۹۳ مرداد ۲۵, شنبه

از یک همدل، همراه و همدرد به رضا شهابی در بند

 عزیز رضا، حق طلبی، استقامت، پایداری و تسلیم ناپذیری تو تا پای جان، در درجه اول نشانه رشد طبقه ای است که پیشروانی چون تو آگاه، مبارز و مسئول نسبت به طبقه خود دارد که برای دفاع از حقوق هم طبقه ای های خود و تحقق اهداف طبقاتی و انسانیشان آماده است که از جان خود مایه بگذارد و به آن نیز عمل می کند.
ما به وجود پیشروانی جون تو افتخار می کنیم و یقین داریم که با چنین سرمایه های انسانی و ارزش های والا آینده و پیروزی از آن ماست.
تو به ما و طبقه جهانی کارگر تعلق داری و ما و این طبقه جهانی در تو و با تو هستیم.
عزیز رضا، تردید نیست که جسم و جان هر کس متعلق به خود اوست و اوست که در مورد مرگ و زندگی خود تصمیم می گیرد اما درصورتی که او تنها متعلق به خود باشد. ولی کسی که خانواده ای دارد، متعلق به این خانواده هم هست و آنها حق دارند در تصمیم نهایی او دخالت کنند. تو متعلق به خانواده 50 میلیونی کارگران ایران و خانواده بزرگتر صدها میلیونی کارگران جهان هستی. تو در این خانواده متولد شدی، بزرگ شدی، در بستر مبارزات طبقاتی آب دیده شدی و رشد کردی و اکنون یکی از پیشروان برجسته مبارزات این خانواده جهانی می باشی. لذا متاسفانه و یا خوشبختانه تو نه حق داری به تنهایی برای مرگ یا حیات خود تصمیم بگیری و نه حق داری این حق مسلم این خانواده بزرگ را برای جلوگیری از مرگت، سلب کنی.
طبقه کارگر نه "شهید پرور" است و نه "قهرمان پرور". جای تو و همبندان تو نه در گور، بلکه در صف مقدم مبارزه طبقاتی تا "روز قطعی جدال" با پرچم "انترناسیونال" برای "نجات انسان ها" ست. طبقه کارگر و 99 درصدی ها به تو نیازمندند و دشمنان طبقاتی مصمم به نابودی تو هستند، کدام را انتخاب می کنی؟
تو در درون سیاهچال رژیم، رو در رو و جان برکف در مقابل دشمن ایستاده ای و تا آخرین نفس می جنگی، درود بر تو. بریده باد دستی که بخواهد تو را از این ستیز سترگ و مبارزه به حق باز دارد! بلکه این دست می خواهد که تو را در ادامه این مبارزه و رسیدن سریع تر به پیروزی با ارائه راهی منطقی و عملی یاری رساند.
ـ خواست انتقال مجدد به بند350اوین، هرچند به حق است اما حقیرانه هم هست، زندانی بجای خواست به حق آزادی، خواهان انتقال از یک بند به بند دیگری است! گویا آن بند بهشت است! حتی اگر این امر هم تحقق پیدا کند و تو را مستقیم به آنجا ببرند اما از انتقال به بیمارستان، انجام عمل و معالجات ضروری خوداری کنند با وضعیت جسمی کنونی تو و بیماری های متعدد و عوارض آنها همچنان خطر مرگ تو را تحدید می کند و در آنجا جان تو را خواهند گرفت.
از آن مهم تر می دانی که دستور انحلال بند 350 صادر شده و در دست اجرا است. در چنین حالتی، خواست باز گشت به آنجا خواستی بی ثمر و غیر عملی است. به این دلایل لازم است از ادامه طرح این خواست خودداری کنی، ولی آن را منوط بر تحقق خواست مهم، به حق و انسانی دیگرت کنی. یعنی مشروط کنی به اینکه اگر مرا فوراً و مستقیم به بیمارستان منتقل کنید از خواست بازگشت به بند 350 منصرف می شوم.
ـ مهم ترین و اساسی ترین مسئله، سلامتی و نجات جان توست. بنا براین خواست انتقال فوری و مستقیم به بیمارستان و تحقق معالجات ضروری تا کسب کامل سلامتیت، خواستی به حق، ضروری و با فوریت است. اگر تو از آنها بخواهی وچنانچه حداقل تضمینی بدهند که تو را بلافاصله به بیمارستان منتقل کنند به اعتصابت پایان خواهی داد. در چنین حالتی و با توجه به حمایت های بین المللی و موقعیت متزلزل رژیم یقیناً به آن تن در خواهند داد. این اقدام نه عقب نشینی است نه تسلیم طلبی، بلکه راهی است عملی برای رسیدن به مهمترین خواست تو. می توان آن را تاکتیکی به صورت "بده و بستان" نامید. تو به طور مشروط و با کسب تضمین از یک خواست غیرعملی و فرعیت انصراف می دهی و با همان تضمین اعتصابت را می شکنی اما سلامتی و جانت را نجات می دهی. اگر نگران باشی که رژیم به ضمانتش عمل نکند،علاوه بر اینکه ادامه و تشدید حمایت نیرو های داخل و خارج و بین المللی چنین فرصتی را به رژیم نخواهند داد، درصورت چنین حماقت جنایت آمیزی، این سنگ را به روی پای خود خواهد انداخت و این خود می تواند دلیل موجهی برای ادامه اعتصاب تو با تجدید نیرو و در شرایط مناسب تر و مساعدتری باشد.
ـ سایر خواست هایت در عین اینکه به حق هستند ولی عمده نیستند. باید تمرکز را روی خواست عمده ات یعنی کسب مجدد سلامتیت گذاشت و با رسیدن به این موفقیت می توان قدم به قدم و به ترتیب اولویت، سایر خواست ها را در دستور کار ادامه مبارزه ات گذاشت. درصورتیکه با طرح 3-4 خواست، رژیم می تواند برای مجاب کردن و به زانو درآوردن تو کمترین و بی درد سرترین آن (مثلا رعایت مقررات جدید تصویب شده خودشان) را بپذیرد! اما از وظیفه اش برای مداوای تو سرباززند، که با وضع جسمی تو نهایتا باز هم منجر به همان هدف پلید از پا درآوردنت "مرگ طبیعی تو"خواهد شد.
با همه این توضیحات اگر تو همچنان سرسختانه به تصمیم خود راضی باشی، ما به رضای تو راضی نیستیم آقا رضا!
پاسخ مثبت تو به این پیام، خود نوید نیروبخشی به تلاش های ماست که در کنار تو و همدوش تو تا پیروزی قطعیت که پیروزی همه ماست، همراهیت کنیم.

سیامک مؤیدزاده (وارتان) - عضوکانون همبستگی با جنبش کارگری ایران - کلن ـ آلمان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر